در قرآن كريم كلمه مباركه "الحمدللّه"، به تعداد سالهاي نبوّت نبياكرم(ص)، 23 بار تكرار شده است. و از يكصد و چهارده سوره قرآن مجيد 5 سوره با الحمدللّه آغاز ميشود.
حمد به عنوان عبادت برگزيده خداوند در قرآن كريم از ويژگي خاص و جايگاهي والا برخوردار است. از اينرو خداوند انسانهاي شايسته را به انجام آن ترغيب كرده است.
هر چند در قرآن كريم واژههاي "الحمدللّه"، "له الحمد"، "بحمد ربك"، "بحمد ربهم" و "نسبّح بحمدك" به كار رفته است، اما كلمه مباركه "الحمدللّه" جايگاهي ويژه دارد.
حضرت امام خميني(ره) ميفرمايد:"الحمدللّه يعني، جميع انواع ستايشها مختص به ذات مقدس الوهيت است. ... چون حمد در مقابل نعمت و انعام و احسان است و منعمي جز حق در دار تحقق نيست، [پس [جميع محامد مختص او است ..."1
بدان كه كلمه شريفه الحمدللّه ...، از كلمات جامعهاي است كه اگر كسي به لطايف و حقايق آن، حق را به آن تحميد كند، حق حمد را آن قدر كه در خور طاقت بشريت است، بجا آورده ... از رسول خدا(ص) روايت شده كه "قول بنده كه ميگويد الحمدللّه سنگينتر است در ميزانش از هفت آسمان و زمين."2 و هم از آن حضرت منقول است كه اگر خداوند عطا كند جميع دنيا را به بندهاي از بندگانش پس از آن بگويد آن بنده: الحمدللّه، آن كه او گفته، افضل است از آنچه به او عطا شده و هم از آن حضرت روايت شده كه "هيچ چيز محبوبتر پيش خدا نيست از قول قائل الحمدللّه، و از آن جهت خداوند بر آن، بر خود ثنا گفته"3
در قرآن كريم كلمه مباركه "الحمدللّه"، به تعداد سالهاي نبوّت نبياكرم(ص)، 23 بار تكرار شده است. و از يكصد و چهارده سوره قرآن مجيد 5 سوره با الحمدللّه آغاز ميشود. سورههايي كه با حمد آغاز ميشوند عبارتند از:
1 ـ سوره اوّل قرآن كريم. "اَلْحَمْدُللّهِ رَبِّ الْعالَمين" رسول اكرم(ص) فرمود: "قسم به كسي كه جانم در دست اوست، در تورات و انجيل و زبور و حتي در خود قرآن مانند اين سوره نيست. اين سوره امّالكتاب و سبع مثاني است و اين سوره بين خدا و بندهاش تقسيم شده است و براي بنده است، آنچه بخواهد".4
2 ـ سوره مباركه انعام؛ "اَلْحَمْدُللّهِ الَّذي خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورِ ثُمَّ الَّذينَ كَفرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُون" ستايش خداي يكتاراست كه آسمان و زمين را آفريد و روشني و تاريكي را مقرر داشت، باز كافران به خداي خود شرك ميآورند.
در اين آيه، صفت خلاق بودن باري تعالي يادآوري شده است، صفتي كه شايسته حمد است.
براي آگاهي از فضيلت اين آيات به "فضايل و آثار سورهها" نوشته آقاي عباس عزيزي رجوع كنيد.5
الحمدللّه يعني، جميع انواع ستايشها مختص به ذات مقدس الوهيت است.
كلمه مباركه "الحمدللّه"، به تعداد سالهاي نبوّت نبياكرم(ص)، 23 بار تكرار شده است.
3 ـ سوره مباركه كهف؛ "اَلْحَمْدُللّهِ الَّذي أَنْزَلْ عَلَي عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَّهُ عِوَجَا" ستايش و سپاس مخصوص خداست كه بر بنده خود (حضرت محمد(ص)) اين كتاب بزرگ قرآن را نازل كرد و در آن هيچ نقص و كجي ننهاد.
در اين آيه خداوند به خاطر نزول قرآن حمد شده است.
4 ـ سوره مباركه سباء؛ "اَلْحَمْدُللّهِ الَّذي لَهُ ما فِي السَّمَواتِ وَ ما فِي الاَرْض و لَهُ الحمد في الأَخِرَة و هو الحكيم الخبير" ستايش و سپاس مخصوص خداست كه هر آنچه در آسمانها و زمين است، همه ملك اوست و در عالم آخرت نيز سپاس مخصوص خداست و او به نظم آفرينش حكيم و به همه امور عالم آگاه است.
بنابراين حمد الهي عبادتي است كه در آخرت نيز بهشتيان آن را انجام ميدهند. امام صادق(ع) فرمود: "دو سوره در قرآن مجيد پشت سر هم قرار
دارد: سوره سبأ ، سوره فاطر، كه با الحمدللّه آغاز ميشود، هر كس آنها را در شب بخواند، خداوند او را در كنف حمايت خود حفظ ميكند و هر كس در روز بخواند، ناراحتي به او نميرسد و آنقدر خدا خير دنيا و آخرت به او ميبخشد كه بر قلب كسي خطور نكرده و آرزوي كسي به آن نرسيده است."6
5 ـ سوره مباركه فاطر: "اَلْحَمْدُللّهِ فاطِرِ السَّمَواتِ وَ الأَرْضِ جاعِلِ المَلائِكةِ رُسُلاً أُولِي اَجْنِحَةٍ مَّثْنَي وَ ثُلاثَ وَ رُباع يَزِيُد فِي الخَلْقِ ما يَشَآءُ اِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ" سپاس خدايي را است كه آفريننده آسمانها و زمين است و فرشتگان را رسول پيمبران خود گردانيد و داراي دو و سه و چهار بال و پر (قدرت) قرار داد و هر چه بخواهد در آفرينش ميافزايد كه خدا بر هر چيز قادر است.
* * *
جاهاي ديگري كه الحمدللّه در قرآن يادآوري شده است عبارتند از:
1 ـ نابودي ظالمان "فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَومِ الَّذينَ ظَلَمُوا و الحمدللّهِ رَبِّ العالمين" پس به كيفر ستمگري ريشه گروه ظالمان كنده شد و ستايش خداي را كه پروردگار جهانيان است(انعام / 45)
2 ـ در مقابل هدايت "الحمدُللّهِ الَّذِي هَدَانا لِهذا و ما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أن هَدانا اللّه" (بهشتيان گويند): ستايش خداي را كه ما را بر اين مقام رهنمايي كرد كه اگر هدايت و لطف الهي نبود، ما بخود در اين مقام راه نمييافتيم(اعراف / 43)
3 ـ آخرين سخن "وَ آخِرُ دَعْواهُمْ اَنِ الْحَمدُللّهِ رَبِّ العالمين" [بهشتيان [آخرين سخنشان ذكر اوصاف پروردگار عالميان است.(يونس / 10)
4 ـ شكر بر اجابت دعا "الحمدللّه الَّذي وَهَبَ لِي عَلَي الِكبَرِ إسماعِيلَ و إسحَاقَ إنَّ رَبِّي لسميع الدّعَآء" ستايش خداي راست كه به من در زمان پيري دو فرزندم، اسماعيل و اسحاق، را عطا فرمود كه پروردگار من البته دعاي بندگان را خواهد شنيد.(ابراهيم / 39)
5 ـ در مقابل نعمت "اَلْحمُدِللّهِ، بَلْ اَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ" ستايش مخصوص خداست ولي اكثر مردم آگاه نيستند.
(نحل / 75 )، (لقمان / 25) و (زمر / 29)
6 ـ "وَ قَالُوا الحَمْدُللّهِ الَّذي اَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ" (بهشتيان) گويند: حمد خدا را كه حزن و اندوه ما را بِبُرد ...(فاطر / 34)
7 ـ بر صدق وعده "و قالُوا الحَمْدُللّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الأَرْضَ نَتَبَّوأُ مِنَ الجَنَّةِ حَيْثُ نَشَآءُ" (بهشتيان) گويند: ستايش خداي را كه وعده لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و ما را وارث همه سرزمين بهشت گردانيد تا هر جاي آن بخواهيم منزل گزينيم.(زمر / 74)
حمد الهي عبادتي است كه در آخرت نيز بهشتيان آن را انجام ميدهند.
دو سوره در قرآن مجيد پشت سر هم قرار دارد: سوره سبأ ، سوره فاطر، كه با الحمدللّه آغاز ميشود، هر كس آنها را در شب بخواند، خداوند او را در كنف حمايت خود حفظ ميكند.
8 ـ بعد از نجات "فإذا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ و مَنْ مَّعَكَ عَلَي الفُلْكِ فَقُلِ الحَمْدُللّهِ الَّذِي نَجَّانَا من القَوْمِ الظَّالِمينَ" پس چون تو (اي نوح) با همراهانت در كشتي نشستي بگو؛ ستايش خداي را كه ما را از ظلم ستمكاران عالم نجات داد.(مؤمنون / 28)
9 ـ شكرانه دانش "وَ لَقَدَْ ءَاتَيْنَا داوُدَ و سُلَيْمانَ عِلْما وَ قالا اَلْحَمْدُللّهِ الَّذي فَضَّلَنَا عَلي كَثِيرٍ مِّنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ" و همانا ما به داود و سليمان مقام دانش عطا كرديم كه (به شكرانه آن) گفتند؛ ستايش و سپاس خداي را كه ما را بر بسياري از بندگان با ايمانش فضيلت و برتري عطا فرمود.(نمل / 15)
1 ـ آداب الصلوة (آداب نماز) امام خميني، ص 251، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، 1373.
2 ـ همان، ص 257 به نقل از مستدرك الوسائل، ج 5، ص 314، مؤسسه آل البيت(ع).
3 ـ همان، ص 257.
4 ـ فضايل و آثار قرائت سورهها، عباس عزيزي، ص 18، انتشارات ارم، 1374 هـ .ش.
5 ـ همان، ص 28.
6 ـ همان، ص 53.